
بعد از هر جنگ، نبردی خاموش در سینه بسیاری از انسانها ادامه پیدا میکند. نبردی که شاید دیده نشود اما ویرانگرتر از هر موشک انفجاری عمل میکند. استرس جنگ، یا بهعبارت دقیقتر، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، زخمی است که خیلی از ما طی چند روز گذشته آن را تجربه نمودهایم.
این اختلال محدود به میدانهای نبرد یا افرادی با لباس نظامی نیست. اشخاص غیر نظامی و حتی کودکان معصوم نیز آن را تجربه میکنند. در این مقاله میخواهیم ببینیم که چطور میتوان آسیب روانی جنگ را کاهش داد و آرامش بیشتری داشته باشیم. با ما همراه شوید.
استرس جنگ تهدید کننده سلامت قلب شما
در شرایط بحرانی مانند حملات نظامی، بدن انسان به صورت طبیعی وارد حالت آمادهباش میشود. استرس حاد ناشی از اخباری مانند عملیات شیر برخاسته اسرائیل علیه تهران یا پاسخ ایران با وعده صادق ۳ به تلآویو، موجب ترشح هورمونهای استرسزا از جمله کورتیزول و آدرنالین میشود. این هورمونها که در کوتاهمدت به بقا کمک میکنند، در صورت ادامهدار بودن، تأثیرات مخربی بر سلامت قلب دارند.
افزایش فشار خون یکی از اصلیترین پیامدهای این وضعیت است. فشار مداوم و بالا، به دیوارههای رگها آسیب زده و زمینه را برای بروز حمله قلبی هموار میسازد. ترشح بالای آدرنالین به تپشهای سریع یا نامنظم قلب منجر شده و خطر آریتمی را افزایش میدهد.
برای افرادی که پیشزمینه بیماریهای قلبی دارند، استرس ناشی از اخبار جنگ، یک تهدید جدی محسوب میشود. شواهد نشان میدهد در پی تنشهای اخیر که ۱۸ استان ایران را درگیر کرد، آمار سکته قلبی و آریتمی افزایش یافته است.
زنان و سالمندان در برابر چنین شوکهای روانی آسیبپذیرتر هستند. به همین خاطر، در دورههای تنش سیاسی و نظامی، مراقبت از سلامت روان به اندازه سلامت جسم اهمیت دارد زیرا قلب، پیش از آنکه قربانی گلوله شود، ممکن است در نبرد با ترس و اضطراب از کار بایستد.
علائم استرس جنگ؛ زنگ خطری برای سلامت روان
استرس ناشی از جنگ، ترکیبی از واکنشهای روانی و جسمی است که زندگی روزمره افراد را مختل میکند. این نوع از اضطراب، شباهتهای زیادی با سایر اختلالات اضطرابی دارد اما زمانی میتوان آن را بهطور خاص ناشی از جنگ دانست که با شنیدن اخبار، دیدن تصاویر مربوط به درگیریها یا یادآوری حوادث تلخ مرتبط با جنگ تشدید شود.
- اختلال در خواب: بیدار شدنهای مکرر در شب یا ناتوانی در به خواب رفتن.
- کابوسهای شبانه: رؤیاهای آزاردهنده مرتبط با جنگ یا خشونت.
- احساس بیقراری و اضطراب عمومی: بیتابی، بیحوصلگی یا احساس آمادهباش دائمی.
- اختلال در تمرکز: دشواری در تمرکز روی کار، درس یا فعالیتهای روزمره.
- افزایش نگرانی نسبت به آینده: ترس مداوم از اینکه اوضاع بدتر شود یا خطری در راه باشد.
- علائم جسمی اضطراب: افزایش ضربان قلب، حالت تهوع، سرگیجه و حتی حملات پانیک.
- افکار مزاحم و مکرر: نگرانیهای ذهنی درباره پیامدهای جنگ حتی در زمانی که فرد از محیط درگیری دور است.
این علائم ممکن است در ظاهر طبیعی بهنظر برسند، اما وقتی در اثر محرکهایی چون اخبار جنگ یا فضای ناآرام سیاسی تشدید شوند و عملکرد طبیعی زندگی فرد را مختل کنند، میتوان آن را بهعنوان نشانهای از استرس جنگ در نظر گرفت.
علت بروز استرس جنگ و زخمهایی که برای همیشه پنهان نمیمانند
استرس جنگ پدیدهای ساده و سطحی نیست بلکه از دل تجربههای تلخ و بعضا غیرقابلتوصیفی بیرون میآید که ذهن انسان را برای مدت طولانی درگیر میکند. در حالی که جنگ عامل اصلی شناخته میشود، عوامل مختلف دیگری نیز در بروز و شدت این اختلال نقش دارند.
تجربه مستقیم درگیریها
حضور در میدان نبرد، چه بهعنوان سرباز یا حتی یک غیرنظامی ساکن منطقه جنگ زده، تأثیرات روانی عمیقی بهجا میگذارد. مواجهه با مرگ، جراحت یا از دست دادن عزیزان، خاطراتی ایجاد میکند که بهراحتی پاک نمیشوند.
از دست دادن عزیزان
داغ مرگ دوستان و خانواده از سنگینترین بارهای روانی است که بسیاری از افراد در دوران جنگ تجربه میکنند. این اندوه، اغلب با احساس گناه، افسردگی و بیحوصلگی همراه میشود.
آوارگی و مهاجرت اجباری
بیخانمانشدن و زندگی در جای دیگر، احساس بیثباتی و ناامنی شدیدی بههمراه دارد. نداشتن آیندهای روشن، تفاوتهای فرهنگی و دوری از خانه، باعث شکلگیری استرس مداوم خواهد شد.
فقدان حمایت پس از جنگ
نبود حمایت روانی، اقتصادی یا اجتماعی پس از بازگشت از جنگ، استرس را مزمن میکند. فشارهای مالی، طردشدگی اجتماعی، بیکاری و احساس بیارزشی مانع بهبودی شده و فرد را در چرخهای از اضطراب و ناامیدی نگه میدارند.
تأثیر استرس جنگ بر روی سلامت قلب کودکان
کودکان در زمان وقوع جنگ، بهخاطر حساسیتهای رشدی و عاطفی، آسیبپذیری بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند. ذهن آنها هنوز در حال شکلگیری است و فاقد ابزارهای روانی برای درک یا مدیریت فشارهای شدید هستند. در این سنین، کودک به ثبات، امنیت و حمایت نیاز دارد، اما جنگ همه این عناصر را از او میگیرد.
تغییر در بنیان خانواده
یکی از عمیقترین آسیبهای روانی برای کودکان که قلب آنها را به درد میآورد، از دست دادن والدین و اعضای خانواده است. وقتی یکی از عزیزان کودک به شکل ناگهانی کشته شود، بنیاد امنیت روانی او فرو میریزد. کودک ممکن است دچار اضطراب مزمن، ترس از جدایی و احساس بیپناهی شود.
پرخاشگری والدین
والدینی که خود تحتتأثیر مستقیم جنگ قرار دارند بهدلیل فشار روانی دچار پرخاشگری یا بیثباتی رفتاری میگردند. این رفتارها فضای خانه را برای کودک ناامن کرده و به شکلگیری الگوهای رفتاری ناسالم منجر میشود. کودک در چنین شرایطی بهجای یافتن پناه، با اضطراب بیشتری مواجه خواهد شد.
کاهش کیفیت آموزش
در مناطق جنگزده، آموزش اغلب تعطیل یا بسیار ضعیف میشود. نبود مدرسه یا فضای آموزشی استاندارد مانع پیشرفت تحصیلی کودک میشود و فرصت رشد ذهنی و اجتماعی او را نیز از بین میبرد. کودکانی که از آموزش محروم میشوند، احساس بیارزشی و ناامیدی بیشتری تجربه میکنند.
نادیدهگرفتن حقوق کودکان
در طی درگیریهای اخیر، حقوق ابتدایی کودکان از جمله داشتن سرپناه امن ضایع شده و برخی از آنها بیسرپرست شدند. چنین شرایطی کودک را از مسیر طبیعی رشد دور کرده و او را بهسوی تجربیات دردناکی سوق میدهد که آثار آن تا بزرگسالی باقی میماند.
نبود فضای امن برای تفریح
کودکان نیاز به بازی، تفریح و ارتباط اجتماعی دارند. اما در فضای جنگی، پارکها، مدارس یا محیطهای دوستانهای برای بازی و شادی وجود ندارد. این کمبود، منجر به افسردگی، کاهش خلاقیت و اختلال در روابط اجتماعی کودک میشود.
احساس تنهایی و انزوا
در شرایط جنگی، بسیاری از کودکان احساس میکنند که تنها هستند یا کسی آنها را درک نمیکند. نبود حمایت عاطفی، دوری از دوستان و قطع شدن روابط اجتماعی، موجب شکلگیری حس انزوا و بیارزشی در ذهن کودک خواهد شد.
تماشای صحنههای خشونتآمیز
شنیدن صدای انفجار یا دیدن صحنههای دلخراش مانند جنازه یا مجروحان، شوک عاطفی شدیدی به کودک وارد میکند که قلب کوچک او به درد میاید. این تجربهها باعث کابوسهای شبانه، اضطراب، شبادراری و اختلالات روانتنی میشوند.
جنگ تنها جسم کودکان را تهدید نمیکند، در حقیقت، روح و آینده آنها را نیز نشانه گرفته است. درمان و بازسازی روانی این کودکان، مستلزم مراقبت، حمایت اجتماعی و تلاش جمعی برای بازگرداندن امنیت و آرامش به زندگی آنها است.
چطور با اضطراب جنگ مقابله کنیم؟
استرس ناشی از ترس جنگ زندگی روزمره را مختل میکند اما راهکارهایی وجود دارد که تأثیر منفی آن را کاهش داده و وضعیت روانی فرد را بهبود میدهد.
محدود کردن شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی علی رغم اینکه راهی برای ارتباط با دیگران هستند اما در شرایط بحران، منبع نگرانی و اضطراب خواهند بود. انتشار اخبار غیررسمی، شایعات یا تصاویر دلخراش، فضای روانی ما را متشنج میکنند. در دورههایی که اخبار جنگی زیاد است، کاهش حضور در این شبکهها از شدت اضطراب کاسته و ذهن را آرامتر نگه میدارد.
محدود کردن پیگیری اخبار
شاید مطلع بودن از اتفاقات روز یک نیاز طبیعی است اما غرق شدن در اخبار، بلاخص اخبار منفی مربوط به جنگ، منجر به تشدید ترس و اضطراب میگردد. آگاهی از جزئیات درگیریهای سیاسی یا نظامی، در حالیکه قدرت تأثیری روی آن نداریم، فقط ذهن را مشغول میکند. بهتر است تا آرام شدن اوضاع، پیگیری اخبار را محدود کرده و فقط از منابع رسمی و معتبر استفاده کنیم.
تکنیکهای خودمراقبتی در دوران جنگ
تمرین مراقبت از خود، کلیدیترین روشهای کاهش اضطراب جنگ است. روشهایی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن و تمرین مایندفولنس این مزیت را دارند که واکنشهای جسمی به استرس را کاهش دهند. تمرکز بر لحظه حال و رسیدگی به نیازهای جسمی و روانی، ذهن را از افکار نگرانکننده دور میکند.
کسب حمایت عاطفی از نزدیکان
به جرات میتوان گفت که احساس تنهایی یکی از عوامل تشدیدکننده اضطراب است. ارتباط با افرادی که به ما علاقه دارند و ما را درک میکنند، حس امنیت و آرامش ایجاد میکند. صحبت درباره ترسها و نگرانیها، اگرچه جنگ را متوقف نمیکند، اما سنگینی روانی آن را کمتر کرده و حس مشترک بودن در بحران را تقویت میکند.
تلاش برای حفظ امید به زندگی
یادآوری اینکه احتمال وقوع بدترین سناریوها همیشه کمتر از آن چیزی است که فکر میکنیم از فرسایش ذهن جلوگیری خواهد کرد. امید، ذهن را از سیاهی و اضطراب دور کرده و برای حفظ تعادل ضروری است.
کنار آمدن با شرایط پیشبینیناپذیر
پذیرفتن این واقعیت که کنترل همه چیز در دست ما نیست از مهمترین اصول مقابله با اضطراب جنگ است. زندگی در هر لحظه با عدم قطعیت همراه است اما جنگ این وضعیت را تشدید میکند. پذیرش این عدم کنترل موجب آرامش نسبی شده و انرژی ذهنی ما را از نگرانیهای بیپایان نجات میدهد.
تعدیل انتظارات از خود
در زمان بحران، انتظارات معمول از خود را باید بازبینی کرد. ممکن است تمرکز شما کم شده باشد یا نتوانید مثل همیشه عملکرد خوبی داشته باشید و این کاملا طبیعی است. خودسرزنشی در این دوره، اضطراب را افزایش میدهد. در عوض، باید با خود مهربانتر رفتار کنید.
پرهیز از بحثهای سیاسی و تنشزا
بحث با دیگران درباره موضوعات سیاسی یا پیشبینیهای جنگ، کاملابینتیجه و تنشزا است. این مکالمات خستهکننده، ناامیدکننده و استرسزا هستند. بهجای درگیری در بحثهایی که به نتیجه نمیرسند، بهتر است روی ارتباط سالم، همدلی و اشتراکگذاری احساسات شخصی تمرکز کرد.
اولویت قرار دادن خود در مواقع بحران
اولویت اصلی شما باید حفظ سلامت جسمی و روانی خودتان باشد. اگر چیزی یا کسی به اضطراب شما دامن میزند، از آن فاصله بگیرید. هیچ ایرادی ندارد که در چنین شرایطی، خود را در اولویت قرار بدهید. این کار، نوعی مراقبت ضروری برای داشتن توان کافی جهت حمایت از دیگران نیز هست.
رواندرمانی؛ راه حرفهای برای مقابله با اضطراب جنگ
در مواقعی که اضطراب جنگ از کنترل خارج میشود، کمک گرفتن از روانشناس یا درمانگر بسیار مؤثر و کاربردی خواهد بود. رواندرمانی به شما امکان میدهد تا افکار ترسناک را بررسی، منظم و مدیریت کنید. یک متخصص حاذق و کاربلد، راهکارهایی ارائه میدهد که متناسب با وضعیت خاص شماست و به بازسازی آرامش درونی کمک میکند.
راهکارهای حمایت از کودکان در زمان جنگ
کودکان نیاز دارند احساسات و ترسهای خود را بدون قضاوت یا سرزنش بیان کنند. والدین باید فضایی عاطفی و روانی فراهم نمایند تا کودک بتواند آزادانه درباره نگرانیهای خود صحبت کند. شنیدهشدن، یکی از نیازهای اساسی کودکان در بحران است.
محدود کردن قرار گرفتن در معرض اخبار جنگ
تماشای اخبار یا تصاویر خشونتآمیز موجب اضطراب شدید در کودکان میگردد. باید به شکل کاملا هدفمند، دسترسی آنها به رسانههای خبری را محدود کرد و تنها در صورت لزوم و با زبان ساده و بدون ایجاد ترس، توضیحاتی ارائه داد.
حفظ روتینهای روزانه
برنامههای روزمره مانند زمان خواب، غذا خوردن و بازی به کودکان احساس ثبات و امنیت میدهند. حتی در شرایط بحرانی، تلاش برای حفظ این روتینها به آنها فرصت خواهد داد که احساس کنند زندگی هنوز تحت کنترل است.
توضیح وضعیت متناسب با سن کودک
کودکان بسته به سن خود، تواناییهای متفاوتی در درک وقایع دارند. توضیح مسائل باید ساده، صادقانه و به دور از جزئیات ترسناک باشد. گفتوگو با زبان قابل فهم از ایجاد سوءبرداشتهای ترسناک جلوگیری میکند.
تشویق به فعالیت بدنی و بازی
بازیکردن راهی طبیعی برای تخلیه تنش روانی در کودکان است. فعالیتهای جسمی، نقاشی، بازیهای تخیلی و حتی رقصیدن، استرس درونی را کاهش داده و کودک را آرامتر میکنند.
توجه به علائم استرس شدید و مراجعه به متخصص
در صورتی که کودک دچار کابوس، پرخاشگری، کنارهگیری یا اضطراب مداوم شود، باید جدی گرفته شده و به روانشناس کودک یا مشاور حرفهای مراجعه نمود.
اهمیت سلامت روان مادران
وضعیت روانی مادران رابطه مستقیمی با سلامت روان کودکان دارد. وقتی مادران دچار اضطراب یا افسردگی باشند، احتمال بروز مشکلات روانی در فرزندان بیشتر خواهد بود. به همین خاطر، حمایت از سلامت روان مادران، در واقع حمایتی دوگانه از کل خانواده محسوب میشود.
آیا کرونا باعث حمله قلبی می شود ؟